جرم و گناه بزرگ قتل ناحق
جرم قتل ناحق در اسلام
مقدمه :
الله متعال با دست خود انسان را آفرید و با قدرت خود او را عقل و فكر داد و به او شنوایی و بینایی بخشید. با توجه به دقت و ظرافتی كه در آفرینش انسان به كار رفته، هیچ مخلوقی با وی برابری نمیكند. خداوند متعال در چند جای قرآن مجید داستان چگونگی خلقت انسان و مراحل متعدد آفرینش او را به تفصیل بیان كرده و او را أشرف مخلوقات قرار داده است. به آیات ذیل دقت نمایید:
1ـ «خلق الانسان من صلصال كالفخار و خلق الجآن من مارج من نار»[رحمن: 14]؛ خداوند انسان را از گل خشكیدهای همچون سفال آفریده است، و جن را از زبانه شعلهور آتش خلق نموده است.
2ـ «و لقد خلقنا الانسان من سلاله من طین»[مؤمنون: 12]؛ و همانا انسان را از گل خالص آفریدیم.
3ـ «و انا خلقنا الانسان من نطفه أمشاج نبتلیه فجعلناه سمعیاً بصیراً»[انسان: 26]؛ ما انسان را از نطفه آمیخته آفریدهایم، و چون او را میآزماییم، وی را شنوا و بینا كردهایم.
4ـ «و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن أقرب الیه من حبل الورید»[ق: 16]؛ ما انسان را آفریدهایم و میدانیم كه بر خاطرش چه میگذرد و ما از شاهرگ گردن به او نزدیكتریم.
5ـ «و اذ قال ربك للملائكه انی خالق بشرا من صلصال من حماً مسنون فاذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین فسجد الملائكه كلهم أجمعون»[حجر: 30ـ 28]؛ یاد كن آن زمان را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: من از گل سیاه شده متغیری انسان را میآفرینم، پس هرگاه كه او را آراسته و پیراسته كردم و از روح خود در او دمیدم (برای احترام و گرامیداشت) در برابرش به سجده افتید؛ فرشتگان همه جملگی سجده كردند.
6ـ «و لقد خلقنا الانسان فی أحسن تقویم»[تین: 4]؛ ما انسان را (از نظر جسم و روح) در بهترین قالب و زیباترین سیما آفریدهایم.
7ـ «الذی أحسن كل شیء خلقه و بدأ خلق الانسان من طین ثم جعل نسله من سلاله من ماء مهین ثم سوّاه و نفخ فیه من روحه و جعل لكم السمع و الابصار و الأفئده قلیلاً ما تشكرون»[سجده: 9ـ7]؛ (الله) ذاتی است كه هرچه را آفرید، نیكو آفرید. و آفرینش انسان را از گل آغاز كرد، سپس خداوند نسل او را از عصاره آب ناچیزی آفرید آنگاه اندامهای او را تكمیل و آراسته كرد و از روح خود در او دمید. و برای شما گوشها و چشمها و دلها آفرید، (اما) شما كمتر شكر او را بجای میآورید.
براستی كه خلقت انسان، پیچیدگی و ظرافتهای آفرینشی وی به قدری حیرتانگیز هستند كه هیچ مخلوقی در آفرینش به انسان شباهت ندارد. بدون تردید وجود انسان شاهكاری از قدرت بیمانند الهی است. ارزش انسان به قدری است كه الله تعالی تمام موجودات را برای خدمت به او آفریده است و پدیدههای متعددی را به نفع او مسخر نموده است: «هو الذی خلق لكم ما فی الأرض جمیعاً»[بقره: 29]؛ خداوند كسی است كه همه موجودات و پدیدههای روی زمین را برای شما آفرید.
ابرهای متراكم در آسمان، اقیانوسهای بیكران در پهنه زمین، دریاهای متلاطم، رودخانههای روان، كشتزارهای سرسبز و با طراوت، حیوانات متعدد و گوناگون، بادهای مختلف، ستارگان و كواكب، همه و همه موظف و مامور به خدمت انسان هستند و انسان اشرف مخلوقات، مسجود فرشتگان و مخدوم تمام موجودات میباشد.
با توجه به ارزش و مقام آدمیت است كه حق تعالی فرشتگان را به خدمت انسان گماشته است؛ عدهای او را حفاظت و حراست مینمایند، عدهای برایش دعای خیر میكنند، عدهای اعمالش را مینویسند، عدهای همراه وی هستند. بعثت انبیا برای هدایت بشر نیز دلیل اهمیت و ارزش انسان در نزد آفریدگار است. بنا بر همین احترام و عزت انسانی است كه خداوند متعال به هیچ كس حق نداده است نسبت به جان و مال فردی از افراد انسان بدون دستور الهی كوچكترین تعرضی روا دارد.
شما باغبانی زحمتكش را تصور كنید كه در زمین خود باغی درست كرده، درختان و نهالهایی غرس نموده و گلهای رنگارنگی كاشته است؛ آیا باغبان میپسندد كسی بدون اجازه وی وارد باغ شده و گلها را پرپر كند، درختان را قطع نموده و باغ را تخریب نماید؟ هرگز!
آیا میدانید وقتی گیاه و درختی در باغ پژمرده و خشك میشود، یا كسی به سوی آنها سنگی پرتاب میكند، بر دل باغبان چه میگذرد؟
صنعتگری را تصور كنید، اگر كسی صنایع دستیاش را بشكند، چه عكسالعملی از خود نشان خواهد داد؟ آیا یك كوزهگر اجازه میدهد كوزههایش بدون دلیل شكسته شوند؟
پس پروردگار كه انسان را با دست قدرت خود آفریده و به او مقام و جایگاه والایی بخشیده است چگونه میپسندد كه این مخلوقش مورد اهانت قرار بگیرد و یا نابود گردد. از این جهت است كه حق تعالی كشتن یك انسان را بدون مجوز شرعی همانند كشتن همه انسانها شمرده است.
شایان ذكر است كه احترام به انسان و حرمت قتل نفس، از مسائلی است كه همه شرایع آسمانی و قوانین بشری در مورد آن متفقاند و قتل نفس را یكی از بزرگترین گناهان و جنایات میشمارند. ولی دین اسلام به عنوان آخرین پیامآور عزت و امنیت، بیش از همه برای این مسئله اهمیت قایل شده است و برای قاتلان و اخلالگران امنیت و متعرضان به جان و مال بیگناهان، در دنیا و آخرت مجازاتهای سنگینی بیان نموده است.
از دیدگاه اسلام جان هر انسان، مسلمان باشد یا غیر مسلمان، محترم است و گرفتن جان فقط حق جانآفرین است و بس. بجز جاندهنده و جانآفرین كسی دیگر حق جانستانی را ندارد. واقعاً چه قدر سنگین و غیرقابل تحمل است كه یك انسان بیگناه كه این همه مورد لطف و مهربانی خالقش است، توسط یك انسان دیگر با سنگدلی و قساوت در یك لحظه كشته شود و طعمه ظلم و جور گردد.
آیا قاتل سنگدل و بیرحم هیچ فكر كرده كه مرتكب چه جنایتی شده و چه مخلوق با ارزشی را بدون اجازه صاحبش نابود نموده است؟
آیا قاتل ستمگر و جنایتكار میداند كه چه شاهكاری از شاهكارهای قدرت الهی را تخریب نموده و چه گلی از گلستان انسانیت و چه نهالی از باغ بشریت را پر پر و ویران كرده است؟
قطعاً آفریدگار توانا از این قاتل سنگدل انتقام خون مقتول را خواهد گرفت. قتل هر انسان به هر حال جرمی سنگین و خطرناك است، اما قتل یك مسلمان با توجه به ایمان و اسلامش سنگینتر و خطرناكتر است. به همین دلیل مجازات آن بسیار سختتر و هولناكتر است.
قتل نفس در پرتو آیات
آیه اول: «من یقتل مؤمناً متعمداً فجزاءه جهنم خالداً فیها و غضب الله علیه و لعنه و أعد له عذاباً عظیماً»[نساء: 93]؛ هر كسی انسان مؤمن و مسلمانی را قصداً بكشد، جزایش دوزخ است، كه در آن همیشه خواهد بود، و الله بر او خشم گیرد و بر او لعنت كند، و عذابی بزرگ برایش آماده كرده است.
در این آیه الله تعالی پنج نوع مجازات را برای قاتل بیان كرده است: 1ـ دوزخ، 2ـ ماندگار شدن در دوزخ، 3ـ خشم الهی، 4ـ لعنت و نفرین، 5ـ عذاب بزرگ.
اولین مجازات قاتل، دوزخ و دیگری ماندگاری در آن است. «خالداً فیها» به این دلیل بعد از ذكر «جهنم» آمده است كه بسیاریها گرفتار دوزخ میگردند، اما سرانجام بعد از مدتی كوتاه یا طولانی از آن خارج میشوند، ولی قاتل چنین نیست، بلكه باید همیشه در دوزخ باقی بماند.
سومین مجازات قاتل این است كه خداوند متعال خشم خود را بر سر او نازل میكند، و او از لحظه ارتكاب قتل تا آخرین روز زندگیش مورد خشم و قهر الهی است. این خشم بعد از مرگ نیز دامنگیر او است.
چهارمین مجازات لعنت یعنی دوری از رحمتهای حق تعالی و مهربانیهای او است. علامه مفتی محمدشفیع عثمانی در تفسیر معارفالقرآن در ذیل این آیه مینویسد: «لعنت عبارت است از دوری از رحمت حق تعالی و دچار شدن با رسوایی فراوان و ذلت بیپایان. و هر كسی لعنت خداوند بر او فرود آید، هرگز به قرب الهی نخواهد رسید و از هر خیر محروم خواهد گشت».
چنانكه در جایی دیگر درباره لعنتشدگان میفرماید: «و من یلعن الله فلن تجد له نصیراً»[نساء: 52]؛ كسی كه الله تعالی او را مورد لعنت قرار دهد، پس هرگز یار و مددكاری پیدا نخواهد كرد.
یعنی چنین شخصی همیشه و در هر زمینه ناموفق و محروم خواهد شد.
و پنجمین چیزی كه خداوند متعال قاتل را به آن تهدید كرده است، عذاب بزرگ است. ورود به دوزخ خود یك عذاب دردناك است، اما بعضی از جنایتكاران علاوه بر ورود به آتش جهنم، به عذابهای دردناك دیگری نیز گرفتار خواهند شد. قاتل نیز اینچنین خواهد بود؛ زیرا الله تعالی بیان فرموده است كه برایش عذابی بسیار بزرگ آماده كرده است كه از عذاب معمولی به مراتب سختتر و دردناكتر خواهد بود. “العیاذبالله”.
آیه دوم: «و لاتقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق ذلكم وصاكم به لعلكم تعقلون»[انعام: 151]؛ و جانی را كه خداوند (كشتنش را) حرام نموده است جز به حق نكشید، به این حكم كرده است شما را، باشد كه خرد ورزید.
در این آیه هر نوع قتل جز آنكه حق بودنش با دلایل محكم شرعی ثابت شود، حرام و ممنوع قرار داده شده است. تفصیل این حكم در حدیث چنین آمده است: آنحضرت صلیالله علیه و آله و سلم فرمود: ریختن خون هیچ مسلمانی حلال نیست مگر در سه مورد:
1ـ كسی كه ازدواج كرده است و باز هم مرتكب عمل زنا شود؛
2ـ كسی كه شخصی را به ناحق بكشد، به عنوان قصاص كشتن او جائز است؛
3ـ كسی كه دین حق را ترك كند و مرتد شود.
حضرت عثمان رضیاللهعنه هنگامیكه در محاصره آشوبگران و شورشیان قرار داشت و آنها میخواستند ایشان را به قتل برسانند، همین مطلب را برای شورشیان بیان كرد و سپس فرمود: چگونه میخواهید مرا به قتل برسانید در صورتیكه هیچكدام از سه مورد ذكر شده بر من منطبق نمیشود؛ من نه تنها بعد از اسلام آوردن بلكه حتی در زمان جاهلیت نیز مرتكب زنا نشدهام، و نه كسی را به قتل رساندهام، و از وقتی كه مشرف به اسلام شدهام در دلم حتی این وسوسه هم نیامده كه اسلام را ترك كنم، پس به چه دلیلی قتل مرا مجاز میدانید؟
آیه سوم: «و الذین لایدعون مع الله الها آخر و لایقتلون النفس التی حرم الله الا بالحق و لایزنون و من یفعل ذلك یلق أثاماً»[فرقان: 68]؛ (بندگان رحمان) كسانی هستند كه با خدا معبودی دیگر را به فریاد نمیخوانند و پرستش نمیكنند، و جانی را كه خداوند (كشتنش را) حرام كرده است جز به حق نمیكشند و زنا نمیكنند. و هر كس چنین كند (یعنی مرتكب شرك و قتل و زنا گردد) قطعاً به عقوبت دشواری برمیخورد.
این آیه از آیههای آخر سوره فرقان میباشد كه در آنها سیزده صفت از صفات بندگان راستین الهی ذكر شده است.
شایان ذكر است كه گناه قتل ناحق، در ردیف شرك كه گناهی نابخشودنی است، ذكر گردیده است و این دلالت میكند بر اینكه ارتكاب قتل خصلتی مشركانه و كافرانه است و یك مسلمان موحد و یكتاپرست هرگز آن را برای خود روا نمیدارد؛ همانطور كه فحشا و زنا نیز دور از شأن یك مسلمان واقعی میباشد. در آیه بعدی از همین سوره، مرتكبان شرك و قتل و زنا به عذاب خواركننده دوزخ تهدید شدهاند و اینكه عذاب آنها چند برابر عذاب دیگران خواهد شد؛ زیرا هر یك از گناهان فوق، سرچشمه گناهان دیگر میباشند. از این جهت دارای عوارض و عواقب خطرناكی هستند.
قتل نفس در پرتو روایات
هنگامی كه نبی رحمت صلیالله علیه و سلم ظهور كرد، جهان جولانگاه فساد و خونریزی بود. جان انسان ارزشی نداشت و بر سر كوچكترین چیز جنگهایی در میگرفت كه سالیان دراز طول میكشید و انسانهای بیشماری كشته میشدند.
آنحضرت صلیالله علیه و سلم جان انسان را محترم شمرد و دستورات قاطع و اكیدی صادر كرد و با پدیده قتل و خونریزی به شدت مبارزه نمود. ذیلاً گزیدههای از فرمودههای نبوی در خصوص قتل، درج میشود:
1ـ عن ابنمسعود رضیاللهعنه قال قال رسول الله صلیالله علیه و سلم: «أول ما یقضی بین الناس یوم القیامه فی الدماء»(1)؛ نخستین مسئلهای كه در روز قیامت فیصله آن در میان مردم میشود، دعاوی قتل نفس است.
شایان ذكر است كه در برخی روایات آمده است: اولین پرسش در روز قیامت درباره نماز میشود، و در برخی از روایات آمده است كه از شرك و توحید سؤال میشود. در این خصوص علما چنین توضیح دادهاند كه در زمینه اعتقادات، نخستین سؤال درباره توحید و شرك خواهد بود، و در زمینه عبادات، نخستین سؤال درباره نماز مطرح خواهد شد، اما در زمینه حقالناس نخستین قضاوت درباره خون ناحق صورت خواهد گرفت.
2ـ عن أبیهریره رضیاللهعنه أن رسول الله صلیالله علیه و سلم قال: «اجتنبوا السبع الموبقات. قیل: یا رسول الله! ما هن؟ قال: الشرك بالله و السحر و قتل النفس التی حرم الله الا بالحق، و أكل مال الیتیم، و أكل الربا و التولی یوم الزحف و قذف المحصنات الغافلات المؤمنات»(2)؛ از هفت گناه هلاككننده اجتناب كنید. گفته شد: یا رسولالله آنها كدامند؟ فرمود: شرك، سحر، قتل ناحق، خوردن مال یتیم، خوردن ربا (بهره)، فرار از جنگ در روز حمله دشمن، تهمت زدن به زنان پاكدامن بیخبر مؤمن.
3ـ عن ابنعمر رضیاللهعنهما، قال رسول الله صلیالله علیه و سلم: «لن یزال المؤمن فی فسحه من دینه ما لم یصب دماً حراماً»(3)؛ مسلمان از بابت دینش در گشادگی به سر میبرد تا زمانی كه خون ناحقی نریخته است.
از این حدیث معلوم میشود كه یك مسلمان از آنجایی كه جایزالخطا میباشد، ممكن است از وی گناهانی سر بزند و این گناهان هر چند عوارض و كیفرهایی را موجب خواهند شد، منتها با توبه و استغفار قابل عفو و بخششاند، ولی خون ناحق قابل جبران نیست؛ زیرا دیانت انسان را تخریب و تباه میكند و باعث بدبختی شخص قاتل میگردد، و چون انسان مردود بارگاه حق میگردد، از این جهت دچار تنگی در زندگی میگردد و كارهای نیكش بیاثر خواهند شد.
ابنحجر رحمهالله میگوید: منظور از گشادگی در دین قبول توبه است، اما وقتی قتل صورت گرفت، قاتل از قبولیت توبه محروم میگردد.(4)
4ـ عن البراء بن عازب رضیاللهعنه عن رسولالله صلیالله علیه و سلم قال: «لزوال الدنیا أهون علی الله من قتل المؤمن بغیر حق»(5)؛ نابودی تمام دنیا نزد الله كمارزشتر از قتل ناحق انسان مسلمان است.
در روایتی دیگر چنین آمده است: «و لو أن أهل سماواته و أهل أرضه اشتركوا فی دم مؤمن لأدخلهم الله النار»؛ اگر همه اهل آسمانها و زمین در كشتن یك مسلمان دست داشته باشند، خداوند همگی را به دوزخ خواهد فرستاد.
5ـ عن عبدالله بن عمرو قال: رأیت رسولالله یطوف بالكعبه و یقول: «ماأطیبك و ماأطیب ریحك، ماأعظمك و ماأعظم حرمتك! والذی نفس محمد بیده لحرمه المؤمن عند الله أعظم من حرمتك، ماله و دمه»(6)؛ عبدالله بن عمرو میگوید: روزی رسول اكرم صلیالله علیه و سلم را دیدم كه مشغول طواف كعبه بود و میفرمود: ای كعبه تو چه قدر دلربا و خوشبو هستی! چه قدر بزرگ و حرمت تو چه بسیار است! اما قسم به آنكه جان محمد در دست اوست! حرمت مؤمن و جان و مالش نزد الله تعالی خیلی بیشتر و بزرگتر از حرمت توست.
دقت فرمایید! كعبه مشرفه كه زیارت و طواف آن آروزی هر مسلمانی است و حتی اگر كسی آن را در خواب ببیند، احساس سعادت و خوشبختی مینماید؛ كعبهای كه قبله تمام انبیا و اولیا و مسلمانان است؛ كعبهای كه به قدری نزد الله دارای حرمت است كه هیچ كس حق ندارد گیاهان خودروی دور و برش را قطع كند؛ كعبهای كه هیچ كس حق ندارد به سوی آن آب دهان بیندازد و یا پایش را به سوی آن دراز نماید؛ كعبهای كه مركز انوار الهی و بركات آسمانی است؛ حرمت آن با این همه عظمت از حرمت یك مسلمان نزد الله كمتر است. ازاینرو اگر كسی به جان و مال مسلمانی تعرض كند، با عواقب دردناكی مواجه خواهد شد.
6ـ عن ابنعباس رضیاللهعنه قال: قتل بالمدینه قتیل علی عهد رسولالله صلیالله علیه و سلم لمیعلم من قتله، فصعد النبی صلیالله علیه و سلم المنبر فقال: یا أیها الناس یقتل قتیل و أنا فیكم، و لایعلم من قتله، لو اجتمع أهل السماء و الأرض علی قتل امرئٍ لعذبهم الله الا أن یفعل ما یشاء»(7)؛ ابنعباس روایت میكند كه شخصی در مدینه به قتل رسید و معلوم نشد چه كسی او را كشته است. رسول اكرم صلیالله علیه و سلم بالای منبر رفت و فرمود: ای مردم! شخصی كشته شده است در حالی كه من پیامبر در میان شما هستم! و قاتلش نیز نامعلوم است! سپس فرمود: اگر همه اهل آسمانها و زمین در قتل ناحق یك انسان مشاركت داشته باشند، خداوند متعال همه آنان را عذاب خواهد داد، مگر اینكه خواست خدا چیزی دیگر باشد.
اشخاصی كه امروزه خون انسانها را به ناحق میریزند و ردپایشان را نیز گم میكنند، بدانند كه دل رسول اكرم صلیالله علیه وسلم را شدیداً به درد آوردهاند و خداوند را ناراض ساختهاند. این جنایتكاران هرگز از نگاه خداوند مقتدر و توانا پنهان نخواهند شد و در دنیا و آخرت گرفتار رسوایی و ذلت خواهند گشت.
7ـ عن أبیهریره رضیاللهعنه قال: قال رسول الله صلیالله علیه وسلم: «من أعان علی قتل مؤمن بشطر كلمه لقی الله مكتوباً بین عینیه آیس من رحمهالله»(8)؛ هر كسی كه با به زبان آوردن سخنی جزئی در قتل یك مسلمان همكاری كند، روز قیامت در حالی به پیشگاه خداوند حاضر میشود كه بر پیشانیاش نوشته شده است: «آیس من رحمهالله» ناامید از رحمت حق تعالی.
8ـ عن أبیالدرداء رضیاللهعنه قال: سمعت رسولالله صلی الله علیه وسلم یقول: «كل ذنب عسی الله أن یغفره الا الرجل یموت مشركاً أو یقتل مؤمناً متعمداً»(9)؛ رسول اكرم صلیالله علیه وسلم فرمود: هر گناهی نزد الله قابل بخشش است مگر اینكه شخصی شرك كند، یا عمداً كسی را به قتل برساند.
9ـ عن ابنعباس رضیاللهعنه أنه سأله سائل، فقال یا ابنالعباس! هل للقاتل من توبه؟ فقال ابنعباس كالمعجب من شأنه: ماذا تقول؟ فأعاد علیه مسألته. فقال: ماذا تقول؟ مرتین أو ثلاثاً. قال ابنعباس: سمعت نبیكم صلیالله علیه و سلم یقول: «یأتی المقتول متعلقاً رأسه باحدی یدیه متلبیاً قاتله بالید الأخری تشخب أوداجه دماً حتی یأتی به العرش، یقول المقتول لرب العالمین: هذا قتلنی. فیقول الله عزوجل للقاتل: تعست! ثم یذهب به الی النار»(10)؛ ابنعباس رضیاللهعنه میگوید: روزی كسی از ایشان پرسید: آیا توبه قاتل قبول میشود؟ ابنعباس با تعجب به او گفت: چه میگویی؟ و دو یا سه بار این سؤال را تكرار كرد. آنگاه فرمود: من از پیامبرتان شنیدم كه میگفت: روز قیامت مقتول در حالی حاضر میشود كه در یك دستش سرش را گذاشته و با یك دستش یقه قاتل را گرفته و در حالی كه خون از رگهایش جاری است، او را به نزد عرش الهی میآورد و از او به پروردگار جهانیان شكایت كرده و میگوید: این شخص مرا كشته است. آنگاه الله تعالی به قاتل میگوید: بدبخت شدی! سپس قاتل را به دوزخ میبرند.
10ـ عن ابنمسعود رضیاللهعنه قال قال رسول الله صلیالله علیه و سلم: «یجیئ المقتول آخذاً قاتله و أوداجه تشخب دماً عند رب العزه فیقول: یا رب! سل هذا فیم قتلنی؟ فیقول: فیم قتلته؟ قال: قتلته لتكون العزه لفلان. قیل: هی لله»(11)؛ رسولالله صلیالله علیه و سلم فرمود: مقتول در حالی كه قاتلش را گرفته و خون از رگهایش جاری است، به پیشگاه ربالعزت میآید و میگوید: پروردگارا! از این قاتل بپرسید كه به چه دلیل مرا كشت؟ سپس خداوند متعال از قاتل میپرسد: چرا او را كشتی؟ قاتل میگوید: برای اینكه فلان (فرد یا طائفه) به عزت و سربلندی برسد. گفته میشود: عزت و سربلندی از آن الله است.
این حدیث هشدار شدیدی است به كسانی كه به خاطر بالا بردن اسم و رسم طایفه و قبیله، یا حزب و جماعت خویش، دست خویش را به خون بیگناهان آلوده میكنند و به بهانههای بیاساس، مردم را میكشند. در دنیای امروز قتل و ترور رقیبان سیاسی، همچون آب خوردن شده است. همین كه عدهای احساس كنند، وجود كسی برای حزب و جماعتشان ـ به گمان آنها ـ زیانآور است و یا با آنها اختلاف فكری و عقیدتی دارد، یا اینكه باعث افشای كارنامه سیاهشان میشود، فوراً برای حذف او تصمیم میگیرند و به جوخههای ترور و عوامل جنایتكار و ازخدابیخبر خود دستور میدهند تا با ترور مخالفان، میدان تاخت و تاز آنان را هموار سازند. این نابخردان نیز صرفاً برای خوش كردن اربابان خود، تصمیماتشان را عملی میسازند و چنین میپندارند كه با ارتكاب این جنایت، عزت و سربلندی را نصیب حزب یا طایفه خود كردهاند. اما بدانند كه عزت و ذلت فقط در دست الله تعالی است و تلاشهای آنان بینتیجه و عاقبتشان سیاه است. حوادث تاریخی و تجربیات انسانی حكایت از آن دارند كه چنین افرادی گرچه مدتی كوتاه یا دراز، به ظاهر راه خود را صاف كردهاند و چند صباحی بر روی اجساد و استخوانهای درهمشكسته رقیبان مظلوم خود به رقص و پایكوبی پرداختهاند، اما طولی نكشیده است كه در همین دنیا دچار خسران شده و ذلیل و رسوا گشتهاند، و بیگمان عذاب و رسوایی پس از مرگ به مراتب سنگینتر از آن است كه تصور میكنند.
بسا چنان نوكران حلقهبهگوش و چشموگوشبستهای، طعم تلخ اطاعت كوركورانه را چشیده و مورد خشم اربابان خود قرار گرفتهاند و دنیا و آخرتشان تباه شده است.
بهر مظلومان همی كند چاه/ در چه افتادند و میگفتند آه
شیخ سعدی به نقل از حكیمان چه جالب گفته است: هر كه خدای را عزوجل بیازارد تا دل خلقی بدست آرد، خداوند تعالی همان خلق را بر او گمارد تا دمار از روزگارش برآرد.
آتش سوزان نكند با سپند/ آنچه كند دود دل دردمند
نماند ستمگار بد روزگار/ بماند بر او لعنت پایدار
11ـ عن أبیموسی رضیاللهعنه عن النبی صلیالله علیه و سلم قال: «اذا أصبح ابلیس بث جنوده فیقول: من أخذل الیوم مسلماً ألبسته التاج. قال: فیجیئ هذا فیقول: لمأزل به حتی طلق امراته. فیقول: یوشك أن یتزوج. و یجیئ هذا فیقول: لمأزل به حتی عق والدیه. فیقول: یوشك أن یبرها. و یجیئ هذا فیقول: لمأزل به حتی أشرك. فیقول: أنت أنت. و یجیئ هذا فیقول: لمأزل به حتی قتل. فیقول: أنت أنت، و یلبسه التاج»(12)؛ ابوموسی اشعری از رسول اكرم صلیالله علیه و سلم نقل میكند كه آنحضرت فرمود: ابلیس هنگام صبح لشكرش را (به مأموریت) اعزام میكند و میگوید: هر كس امروز مسلمانی را رسوا كند، تاج را بر سرش میگذارم. یكی از لشكریانش پس از انجام مأموریت برگشته و میگوید: من تلاش نمودم تا اینكه (یك مسلمان) همسرش را طلاق داد. ابلیس میگوید: بزودی زن دیگری خواهد گرفت. آنگاه یكی دیگر از لشكریانش حاضر شده و میگوید: من با تلاش مداوم فلان شخص را به نافرمانی پدر و مادرش وادار كردم. ابلیس میگوید: بزودی با آنها نیكی خواهد كرد. دیگری میآید و میگوید: من آن قدر زحمت كشیدم كه فلان شخص دچار عمل شرك شد. ابلیس میگوید: كار تو عالی است! سرانجام یكی دیگر آمده و میگوید: من بر فلان به قدری مسلط شدم تا اینكه مرتكب قتل شد. ابلیس (خیلی خوشحال شده و) میگوید: كار تو واقعاً عالی است! آنگاه به پاسداشت این كار تاج را بر سرش میگذارد.
12ـ عن عباده بن الصامت رضیاللهعنه عن رسول الله صلیالله علیه و سلم قال: «من قتل مؤمناً فاغتبط بقتله لمیقبل الله منه صرفاً و لا عدلاً»(13)؛ عباده بن صامت میگوید: آنحضرت صلیالله علیه و سلم فرمود: هر كس مسلمانی را به قتل برساند و به این كار شنیع خود افتخار نماید، خداوند متعال هیچ عملی را از وی نمیپذیرد، نه اعمال فرضیش را و نه نوافلش را.
متأسفانه خیلی از انسانهای سنگدل و تیرهبخت اینگونهاند، به جای اظهار ندامت و پشیمانی خود را دلیر و بهادر میپندارند، فخر میفروشند و احساس میكنند عزیز و سربلند شدهاند. اینها باید بدانند كه نزد الله به قدری بیعزت و خوار و ذلیل گشتهاند كه هیچ عملی از آنان پذیرفته نمیشود. علمای دین میگویند: هر كس بر قتل بیگناهی اظهار مسرت و خوشحالی نماید، روز قیامت با او نیز مثل قاتل رفتار خواهد شد و سرانجام با غضب و خشم خداوند دچار خواهد گشت.
علامه خلیلاحمد سهارنفوری، از شارحان برجسته حدیث، میگوید: «من فرح بقتل المؤمن دخل فی هذا الوعید»؛ هر كس از قتل مسلمانی شاد شود، در این وعید داخل میگردد.(14)
13ـ عن عبدالله بن عمرو بن العاص رضیاللهعنهما قال: قال رسولالله صلیالله علیه و سلم: «من قتل معاهداً لمیرح رائحه الجنه، و إن ریحها یوجد من مسیره أربعین عاماً»(15)؛ آنحضرت صلیالله علیه و سلم فرمود: هر كس غیرمسلمانی را كه (در سرزمینهای اسلامی) از تأمین جانی برخوردار است، به قتل برساند، بوی بهشت را احساس نخواهد كرد، حال آنكه بوی بهشت از مسیری با مسافت چهل سال راه نیز احساس میشود.
عدهای چنین میپندارند كه كشتن غیرمسلمان در هر حال اجر و ثواب دارد، در صورتی كه این پندار كاملاً نادرست است. در حدیث بالا كلمه «معاهد» آمده است؛ معاهد به شخص غیرمسلمانی اطلاق میگردد كه از بدو تولد در یك كشور اسلامی زندگی كرده و شهروند آن كشور محسوب میشود، و یا اینكه از یك كشور غیراسلامی با ویزا (روادید) و اجازه قانونی، وارد كشوری اسلامی شده است. در هر حال گناه كشتن چنین افرادی به قدری سنگین است كه انسان را از بوی بهشت نیز فرسنگها دور میكند.
گفتنی است كه كشتن این نوع افراد، ضمن اینكه جرم سنگینی میباشد، چهره اخلاقی مسلمانان و وجهه اجتماعیشان را در نزد غیرمسلمانان مخدوش میگرداند و راه تبلیغ و توسعه اسلام را مسدود میكند. اینجاست كه تعرض به این گونه افراد، چه به شكل قتل یا گروگان گرفتن یا اذیت و آزار رساندن به آنان، ممنوع و حرام میباشد. البته اگر مرتكب جنایتی شوند، طبق قوانین جزایی آن كشور محاكمه شده و به كیفر خود میرسند. اما هیچ كس حق ندارد خودسرانه امنیت این افراد را در یك كشور اسلامی به خطر اندازند.
1). صحیح بخاری، حدیث شماره 4229.
2). همان، حدیث شماره 2766.
3). همان، حدیث شماره 6866.
4) عسقلانی، ابنحجر، فتحالباری: 12/233.
5). سنن ابنماجه، حدیث شماره 2619.
6). همان، حدیث شماره 3922.
7). السنن الكبری للبیهقی: 8/22.
8). سنن ابنماجه، حدیث شماره 2620.
9). سنن أبیداود، حدیث شماره 4270.
10). المعجم الأوسط للطبرانی: 5/121 ؛ سنن ترمذی، حدیث شماره 3029.
11). سنن نسایی، حدیث شماره 4002.
12). صحیح ابنحبان، حدیث شماره 6156.
13). سنن ابیداود، حدیث شماره 4270.
14) سهارنپوری، خلیلاحمد، بذلالمجهود: 17/178.
15). صحیح بخاری، حدیث شماره 3166.