توحید خالص، چکیدهی همهي پیامهای حیاتبخش آسمانی است
ایمان داریم که توحید خالص، همان فطرتی است که خداوند انسان را بر آن آفریده است، و در دعوت همهی پیامبران، اصلی بوده که مردم را بدان فرا میخواندند، و هر چیزی که بر آن عارض گشته مانند شرک و عبادت غیر خدا، یا نسبت
دادن فرزند به خدا، یا اعتقاد به حلول او در یکی از موجودات، شرک و انحرافی است که تمام پیامبران از آن بیزاری جستهاند.
خداوند در این آیه به فطری بودن توحید اشاره میفرماید:
وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آَدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ # أَوْ تَقُولُوا إِنَّمَا أَشْرَكَ آَبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ “الأعراف “: ١٧٢ – ١٧٣
(اي پيغمبر! براي مردم بيان كن) هنگامي را كه پروردگارت فرزندان آدم را از پشت آدميزادگان (در طول اعصار و قرون) پديدار كرد و (عقل و ادراك بدانان داد تا عجائب و غرائب گيتي را دريابند و از روي قوانين و سنن منظّم و شگفتانگيز هستي، خداي خود را بشناسند و بالاخره با خواندن دلائل شناخت يزدان در كتاب باز و گستردهي جهان، انگار خداوند سبحان) ايشان را بر خودشان گواه گرفته است (و خطاب بدانان فرموده است) كه: آيا من پروردگار شما نيستم؟ آنان (هم به زبان حال پاسخ داده و) گفتهاند: آري! گواهي ميدهيم (توئي خالق باري. ما دلائل و براهين جهان را موجب اقرار و اعتراف شما مردمان كردهايم) تا روز قيامت نگوئيد ما از اين (امر خداشناسي و يكتاپرستي) غافل و بيخبر بودهايم. يا اين كه نگوئيد: نياكان ما پيش از ما شرك ورزيدند و ما هم فرزندان آنان بوديم (و چون چيزي در دست نداشتيم كه با آن حق را از باطل بشناسيم، از ايشان پيروي كرديم. لذا خويشتن را بيگناه ميدانيم. پروردگارا!) آيا به سبب كاري كه باطلگرايان (يعني نياكان مشرك ما كه بنيانگذاران بتپرستي بودهاند) كردهاند ما را (مجازات ميكني و در روز رستاخيز با عذاب خود) نابودمان ميگرداني؟
خداوند بیان میفرماید که همهي انسانها را از پشت آدم بیرون آورده تا به ربوبیت و پروردگاری خداوند شهادت دهند و گواه باشند که تنها او خداوند است و فطرت انسانها را بر این اصل خدشهناپذیر آفریده است.
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ “الروم “: ٣٠
روي خود را خالصانه متوجّه آئين (حقيقي خدا، اسلام) كن. اين سرشتي است كه خداوند مردمان را بر آن سرشته است. نبايد سرشت خدا را تغيير داد (و آن را از خداگرائي به كفرگرائي، و از دينداري به بيديني، و از راستروي به كجروي كشاند). اين است دين و آئين محكم و استوار، و ليكن اكثر مردم (چنين چيزي را) نميدانند. اهل علم اتفاق نظر دارند که منظور از فطرت در این آیه اسلام است.
پیامبر< می فرماید: مَا مِنْ مَوْلُودٍ إِلَّا يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ فَأَبَوَاهُ يُهَوِّدَانِهِ أَوْ يُنَصِّرَانِهِ أَوْ يُمَجِّسَانِهِ كَمَا تُنْتَجُ الْبَهِيمَةُ بَهِيمَةً جَمْعَاءَ هَلْ تُحِسُّونَ فِيهَا مِنْ جَدْعَاءَ.
هر کودکی که به دنیا میآید برفطرت پاک مسلمانی است، این پدر و مادرش هستند که او را به کیش یهودی یا مسیحی یا آتش پرستی درمیآورند، همانطور که حیوان سالم بچهی سالم به بار میآورد، آیا ممکن است حیوانی بچهای به دنیا بیاورد که گوش نداشته باشد؟ [بخاری و مسلم آن را روایت کردهاند. لفظ از آن مسلم است.] سپس ابوهریره فرمود: اگر میخواهید میتوانید این آیه را بخوانید.
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ “الروم “: ٣٠
یا در حدیث دیگری میفرماید: خداوند میفرماید:
إِنِّي خَلَقْتُ عِبَادِي حُنَفَاءَ كُلَّهُمْ وَإِنَّهُمْ أَتَتْهُمْ الشَّيَاطِينُ فَاجْتَالَتْهُمْ عَنْ دِينِهِمْ وَحَرَّمَتْ عَلَيْهِمْ مَا أَحْلَلْتُ لَهُمْ.
من بندگانم را پاک آفریدهام، شیاطین به سوی آنها میآیند و آنها را گمراه میکنند، و چیزهایی که من حرام کردهام برای آنها حلال میکنند. [مسلم آن را روایت کرده است.]
خداوند اینگونه همبستگی پیامبران را در دعوت کردن به توحید و عبادت، بیان میفرماید:
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ”الأنبياء “: ٢٥
ما پيش از تو هيچ پيغمبري را نفرستادهايم، مگر اين كه به او وحي كردهايم كه: معبودي جز من نيست، پس فقط مرا پرستش كنيد.
وَاذْكُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ وَقَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ “الأحقاف “: ٢١
(اي محمّد! براي مشركان مكّه بيان كن سرگذشت هود) برادر (دلسوز و مهربان قوم خود) عاد را. بدان گاه كه در سرزمين ريگستان احقاف (واقع در جنوب جزيرهي عربستان و نزديكي يمن) قوم خود را (از عذاب خدا) بيم داد و گفت: جز خداوند يگانه را نپرستيد، چرا كه از عذاب روز بزرگ، بر شما هراسناكم. پيش از او هم در گذشتههاي نزديك و دور پيغمبراني آمده بودند (و مردمان را از عذاب استيصال دنيوي و عقاب اخروي ترسانده بودند).
بیان میفرماید که همهي انذارهای هود و پیامبران قبل و بعد از او در جهت دعوت مردم به عبادت خداوند یکتا بوده است.
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ “النحل “: ٣٦
ما به ميان هر ملّتي پيغمبري را فرستادهايم (و محتواي دعوت همهي پيغمبران اين بوده است) كه خدا را بپرستيد و از طاغوت (شيطان، بتان، ستمگران، و غيره) دوري كنيد.
قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ “آل عمران”: ٦٤
بگو: اي اهل كتاب! بيائيد به سوي سخن دادگرانهاي كه ميان ما و شما مشترك است (و همه آن را بر زبان ميرانيم، بيائيد بدان عمل كنيم، و آن اين) كه جز خداوند يگانه را نپرستيم، و چيزي را شريك او نكنيم، و برخي از ما برخي ديگر را، به جاي خداوند يگانه، به خدايي نپذيرد. پس هرگاه (از اين دعوت) سر برتابند، بگوئيد: گواه باشيد كه ما منقاد (اوامر و نواهي خدا) هستيم.
این دعوت و فراخوانی، عمومی است و شامل اهل کتاب: یهود و مسیح و هر گروهی که مانند آنها هستند میباشد، و کلمهای که خداوند آنها را بدان فرا میخواند و برای همه مساوی است و بر آن اختلاف ندارند، توحید خداوند منان است و اینکه گروهی از مردم گروه دیگر را به عنوان خدا پرستش نکنند.
پیامبر< میفرماید:
الْأَنْبِيَاءُ إِخْوَةٌ لِعَلَّاتٍ أُمَّهَاتُهُمْ شَتَّى وَدِينُهُمْ وَاحِدٌ
پیامبران همه برادر هستند که از یک اصل میباشند. مادرشان یکی نیست، اما دین آنها یکی است. [بخاری و مسلم آن را روایت کردهاند.]
خداوندأ میفرماید:
مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ # وَلَا يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلَائِكَةَ وَالنَّبِيِّينَ أَرْبَابًا أَيَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ “آل عمران “: ٧٩ – ٨٠
هيچ كسي (از پيغمبران) را نسزد كه خدا بدو كتاب و حكمت و نبوّت بخشد، آن گاه او به مردمان بگويد: به جاي خدا، بندگان (و پرستشكنندگان) من باشيد. بلكه (به مردمان اين چنين ميگويد كه:) با كتابي كه آموختهايد و ياد دادهايد و درسي كه خواندهايد، مردماني خدائي باشيد (و جز او را بندگي نكنيد و نپرستيد) و (هيچ كسي از پيغمبران) به شما فرمان نميدهد كه فرشتگان و پيغمبران را به پروردگاري خود گيريد. مگر (معقول است كه) شما را به كفر فرمان دهد، بعد از آن كه (مخلصانه رو به خدا كردهايد و) مسلمان شدهايد؟!
.خداوند بیان میفرماید که برای هیچ پیامبری نسزد که مردم را به سوی خود فرا خواند، اگر برای پیامبران چنین چیزی سزاوار نباشد برای افرادی که از پیامبران پایینتر هستند هرگز جایز نیست.
خداوند درآیهی زیر گمان مسیحیان در مورد عیسی و مادرش را نفی میفرماید که میگویند: عیسی مردم را به عبادت خود و مادرش فرا خوانده است:
وَإِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلَا أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ # مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ “المائدة “: ١١٦ – ١١٧
و (خاطرنشان ساز) آن گاه را كه خداوند ميگويد: اي عيسي پسر مريم! آيا تو به مردم گفتهاي كه جز الله، من و مادرم را هم دو خداي ديگر بدانيد (و ما دو نفر را نيز پرستش كنيد؟). عيسي ميگويد: تو را منزّه از آن ميدانم كه داراي شريك و انباز باشي. مرا نسزد كه چيزي را بگويم (و بطلبم كه وظيفه و) حق من نيست. اگر آن را گفته باشم بيگمان تو از آن آگاهي. تو (علاوه از ظاهر گفتار من) از راز درون من هم باخبري، ولي من (چون انساني بيش نيستم) از آنچه بر من پنهان ميداري بيخبرم. زيرا تو دانندهي رازها و نهانيهائي (و از خفايا و نواياي امور باخبري). من به آنان چيزي نگفتهام مگر آنچه را كه مرا به گفتن آن فرمان دادهاي (و آن) اين كه جز خدا را نپرستيد كه پروردگار من و پروردگار شما است (و همو مرا و شما را آفريده است و همه بندگان اوئيم). من تا آن زمان كه در ميان آنان بودم از وضع (اطاعت و عصيان) ايشان اطّلاع داشتم، و هنگامي كه مرا ميراندي، تنها تو مراقب و ناظر ايشان بودهاي (و اعمال و افكارشان را پائيدهاي) و تو بر هر چيزي مطّلع هستي.
و نسبت دادن فرزند به خود را نفی میکند و بیان میدارد که او ثروتمندی است که آسمان و زمین از آن اوست، آنگاه که میفرماید:
وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ # بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ “البقرة”: ١١٦ – ١١٧
و (يهوديان و مسيحيان و مشركان هر سه) ميگويند: خداوند فرزندي براي خويش برگزيده است! – خدا برتر از اين چيزها است- (كه نيازمند زاد و ولد و نسل و فرزند باشد) بلكه آنچه در آسمانها و زمين است از آن او است و همگان (بندهي وي و) فروتن در برابر اويند هستيبخش آسمانها و زمين، او است. و هنگامي كه فرمان وجود چيزي را صادر كند، تنها بدو ميگويد: باش! پس ميشود.
قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ إِنْ عِنْدَكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بِهَذَا أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ “يونس “: ٦٨
(مشركان) ميگويند: خداوند فرزندي براي خود برگزيده است (كه فرشتگانند. عجب بدبختي! اين انسان است كه براي بقاي نام و نشان نياز به فرزند دارد. خدا كه جاودانه و سرمدي است كي نياز به فرزند دارد) او منزّه (از اين عيبها و نقصها) است. او بينياز است. چرا كه آنچه در آسمانها و زمين است از آن او است. شما (اي مشركان!) هيچ گونه دليل و برهاني بر اين (ادّعاي خود) نداريد. آيا چيزي را به خدا نسبت ميدهيد كه از آن آگاهي نداريد؟ وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ # لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ # يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ # وَمَنْ يَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّي إِلَهٌ مِنْ دُونِهِ فَذَلِكَ نَجْزِيهِ جَهَنَّمَ كَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ” الأنبياء “: ٢٦ – ٢٩
(برخي از كفّار عرب) ميگويند: خداوند رحمان فرزنداني (براي خود، به نام فرشتگان) برگزيده است (چرا كه ملائكه دختران خدايند!). يزدان سبحان پاك و منزّه (از اين گونه نقصها و عيبها) است. (فرشتگان فرزندان خدا نبوده و) بلكه بندگان گرامي و محترمي هستند (كه به هيچ وجه از طاعت و عبادت و اجرا فرمان يزدان سرپيچي نميكنند). آنان (آن قدر مؤدب و فرمانبردار يزدانند كه هرگز) در سخن گفتن بر او پيشي نميگيرند، و تنها به فرمان او كار ميكنند (نه به فرمان كس ديگري) خداوند اعمال گذشته و حال و آينده ايشان را ميداند (و از دنيا و آخرت و از وجود و پيش از وجود و بعد از وجودشان آگاه است) و آنان هرگز براي كسي شفاعت نميكنند مگر براي آن كسي كه (بدانند) خدا از او خوشنود است و (اجازه شفاعت او را داده است. به خاطر همين معرفت و آگاهي) هميشه از خوف (مقام كبريائي) خدا ترسان و هراسانند. هركس از ايشان (كه فرشتگان و مأموران اجرا فرمان يزدانند، به فرض) بگويد غير از خدا من هم معبودي هستم، سزاي وي را دوزخ ميگردانيم. سزاي ظالمان (ديگري را هم كه با ادّعاي ربوبيّت و شرك به خويشتن ستم كنند) همين خواهيم داد.
خداوند در آیات سوره مریم بیان میفرماید: چنین دروغی نزدیک است که آسمان را بشکافد و زمین چاک خورد و از شدت آن کوهها فرو ریزند، میفرماید:
وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا # لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئًا إِدًّا # تَكَادُ السَّمَوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا # أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمَنِ وَلَدًا # وَمَا يَنْبَغِي لِلرَّحْمَنِ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَدًا # إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آَتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا # لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ عَدًّا # وَكُلُّهُمْ آَتِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَرْدًا “مريم “: ٨٨ – ٩٥
(يهوديان و مسيحيان و مشركان) ميگويند: خداوند مهربان فرزندي براي خود برگرفته است! واقعاً چيز بسيار زشت و زنندهاي را ميگوئيد. نزديك است آسمانها به خاطر اين سخن از هم متلاشي گردد، و زمين بشكافد، و كوهها به شدّت درهم فرو ريزد! از اين كه به خداوند مهربان، فرزندي نسبت ميدهند براي خداوند مهربان سزاوار نيست كه فرزندي برگيرد. تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند، بندهي خداوند مهربان (و فرمانبردار يزدان) ميباشند. او همهي آنان را سرشماري كرده است، و دقيقاً تعدادشان را ميداند. و همهي آنان روز رستاخيز تك و تنها (بدون يار و ياور و اموال و اولاد و محافظ و مراقب) در محضر او حاضر ميشوند.