تعریف قتل و انواع آن- بخش نخست
نگارنده: نورالله کوثر
تعریف قتل
جرجانی در التعریفات مینویسد: «القتل هو فعل یحصل به زهوق الروح»
یعنی: قتل عبارت از فعلی است که بواسطهی آن روح از بدن خارج میگردد.
خطیب شربینی قتل را چنین تعریف نموده است: «قتل عبارت از انجام عملی است که جان انسان رامیگیرد.»
احمد قاضی زاده آنرا چنین تعریف مینماید: «قتل عملکردی است که توسط بنده انجام شده، حیات و زندگی را از شخصی سلب میکند.
دیدگاه فقهاء در مورد انواع قتل
پیرامون انواع قتل عمدتاً سه دیدگاه موجود است :
- دیدگاه حنفیها
در این دیدگاه قتل به پنج دسته تقسیم شده است: قتل عمد، شبه عمد، قتل خطا، قتل در حکم خطا و قتل بالسبب.
الف – قتل عمد
قتل عمد آنست که قاتل کسی را قصداً با آلتی مورد ضرب قرار بدهد که جارحه بوده و جسم را میشگافد؛ اعم از اینکه آهنباب باشد – مانند شمشیر، سلاح، کارد وغیره- و یا آنچه شبیه به آن باشد مانند شیشه، آتش، چوب و سنگ تیز و…
جرجانی قتل عمد را در “التعریفات” چنین تعریف مینماید: (والقتل العمد هو تعمد ضربه بسلاح أو ما أجری مجرى السلاح وعندهما وعند الشافعی ضربه قصدا بما لا تطیقه البنیة حتى إن ضربه بحجر عظیم أو خشب عظیم فهو عمد والقتل بالسبب كحافر البئر وواضع الحجر فی غیر ملكه)
ب – قتل شبه عمد
قتل شبه عمد از نظر امام ابو حنیفه (رحمةالله علیه) آنست که مقتول با آلتی قصداً مورد حمله قرار داده شود که جارح نبوده و به بدن نفوذ نمیکند؛ اعم از اینکه غالباً کشنده باشد یا نه، مانند سنگ، چوب بزرگ عصا و تازیانه.
قتل شبه عمد از نظر امام ابو یوسف و امام محمد آنست که مقتول با آلتی عمداً مورد ضرب و حمله قرار بگیرد که غالباً کشنده نمیباشد، مانند چوب، عصا و سنگ کوچک.
و قتل با آلتی مثقل از دید آنها قتل عمد محسوب شده و موجب قصاص میباشد؛ بنابرین دانسته میشود که امام ابو حنیفه (رحمةالله علیه) و شاگردان وی در مورد “شبه عمد بودن قتل” با آلتی سبک مانند سنگ و چوب کوچک اتفاق نظر دارند؛ ولی در زمینه قتل با آلتی مثقل و سنگین همنظر نیستند؛ بدین معنی که چنین قتلی به نزد امام ابو حنیفه (رحمه الله) قتل شبه عمد و نزد صاحبان، قتل عمد به حساب میرود.
ج – قتل خطا
قتل خطا آنست که جانی نه قصد قتل را داشته و نه قصد ضرب را؛ اما به سبب فعل مباح فعل محظور (قتل) را مرتكب شود.
خطا دو گونه میباشد:
- خطا در قصد: عبارت از این است که شخصی را به گمان صیدی مورد هدف و قصد قرار داده او را به قتل برساند.
- خطا در فعل (عملکرد): عبارت بوده از این که شکاری را هدف قرار داده ولی به انسان اصابت نموده او را از پای درآورد.
د: قتل در حکم خطا (جاری مجری خطا)
عبارت از قتل است که قاتل شرعاً در ارتکاب آن معذور پنداشته میشود.
مانند قتل که به اثر افتیدن انسان خوابیده بالای کودکی كه به قتل آن كودك منجر شود.
هـ – قتل بالسبب
قتل بالسبب آنست که مباشرتاً و مستیقیماً صورت نمیگیرد؛ بلکه به صورت غیر مستقیم و با واسطه انجام میشود.
مانند اینکه کسی چاه را در غیر ملکیت خود و بدون اجازه امام حفر نماید که شخصی در آن بافتد و از پا درآید.
- دیدگاه شافعیها و حنبلیها
قتل از نظرگاه این جماعت دارای سه نوع است: قتل عمد، قتل شبه عمد و قتل خطا.
الف- قتل عمد
عبارت است از قصد فعل متجاوزانه شخص با آلتی که غالباً میکشد، اعم از اینکه جارحه باشد (مانند شمشیر و…) یا مثقل (مانند سنگ ثقیل و…) و برابر است قتل مباشرتاً صورت گیرد یا تسبباً.
ب- قتل شبه عمد
عبارت از قصد نمودن فعل متجاوزانه شخص است به آلتی که غالبا نمیکشد، مانند سنگ سبک، تایانه، عصا چوب کوچک وغیره؛ اما مشروط بر اینکه ضرب به هیچ یکی از صورتها و حالات ذیل صورت نگرفته باشد.
- بصورت پی درپی نباشد
- در مقتول (چشم، دل و خاصره) وارد نشده باشد
- مجنی علیه کودک یا ضعیف نباشد
- هنگام جنایت و ضرب، برودت یا حرارت هوا به اندازه نباشد که غالباً باعث مرگ گردد
- درد ناشی از ضرب به اندازه شدید و دامنهدار نشود که به مرگ بانجامد
بنابرین اگر قتل با یکی از این حالتها توأم باشد، از نظر این مجموعه از فقها، قتل عمد محسوب شده و موجب قصاص میباشد؛ چون معیار شناخت و تحقق قتل عمد استعمال آلتی است که غالبا قاتله باشد و هرکدام از آن حالتها، بیانگر این است که آلت بکار برده غالبا کشنده میباشد.
ج- قتل خطا
آنست که قاتل نه قصد فعل (قتل) را داشته و نه قصد شخص را، مانند این که حیوان را هدف قرار بدهد ولی به انسان اصابت نموده به قتل برساند.
قول مشهور و راجح امام مالک:
این دیدگاه قتل را به دو نوع تقسیم نموده است، قتل عمد و قتل خطا .
الف- قتل عمد
آنست که قاتل قصد قتل را داشته است، اعم از این که مباشرتاً و به آلتی تیز و یا سنگین انجام شده باشد و یا تسبباً و به این صورت ها: غرق کردن، فشار دادن گلو، حبس تنفس، آتش زدن، مسموم نمودن وغیره… و اعم از اینکه آلتی بکار برده شده غالباً قاتله باشد و یا خیر.
قتل در همه این صورتها، قتل عمد محسوب شده و موجب قصاص میباشد؛ ولی مشروط بر اینکه پای دشمنی و خشم در میان باشد؛ بنابرین اگر منظور قاتل از ضرب، تنبیه و تادیب باشد قتل انجام شده، قتل خطا محسوب میشود نه عمد.
اشتراط دشمنی و غضب در تحقق قتل عمد به نزد مالکیها در صورتی است که آلتی بکار برده شده شمشیر نباشد؛ بنابرین در صورت استفاده از شمشیر به هر حالت قتل انجام شده، قتل عمد پنداشته میشود.
ب- قتل خطا
آنست که جانی نه قصد ضرب را داشته و نه قصد قتل را مثل اینکه کسی بالای دیگری افتیده باعث کشته شدن وی گردد.
قابل توجه است که در این دیدگاه قتل شبه عمد یکی از صورتهای قتل عمد محسوب شده است نه قتل جداگانه و نوع مستقل.
با توجه به دیدگاههای فوق در خصوص انواع قتل دو نتیجهی زیر بدست میآید.
- فقها تنها در مورد دو حالت: قتل عمد (که به آلت جارحه انجام شده باشد) و قتل خطا، اتفاق نظر دارند؛ ولی در سه حالت دیگر: قتل شبه عمد، قتل در حکم خطا و قتل بالسبب همنظر نیستند.
- علمای فقه در اثبات صفات عمدی، شبه عمدی و خطا بودن قتل، تکیه بر آلت استعمال شده نموده اند. از این لحاظ که آلت بکار برده شده، نشانه و دلیل مادی و حسی دال بر بود و نبود قصد قتل به حساب میرود.
آلات و ابزار قتل
آلات و ابزار قتل از حیث قوت و ضعف تاثیر بر جسم از یکدیگر متفاوت اند؛ بنابرین علمای فقه برای هریک حکم و تاثیر خاصی در نظر گرفته و در ترتیب آنها (که کدام یک ابزار قتل عمد و کدام یک شبه عمد میباشد) اختلاف نظر دارند.
اول:- فقهاى مذهب حنفی به استثنا صاحبین، میگویند:
آلت قتل عمد همان است که دارای این دو خصوصیت باشد:
- غالباً کشنده باشد (هنگام بکار بردن آن گمان غالب بر این باشد که باعث مرگ میشود)
- آماده شده برای قتل باشد. به عبارت دیگر آلتی باشد که پوست را قطع و جسم را بشگافد، برابر است آهنباب باشد (مانند سلاح، شمشیر، کارد وغیره) و یا شبیه آهنباب بوده واجد خصوصیت برندگی باشد مانند: شیشه، آتش، سنگ، چوب تیز، وغیره.
آلت قتل شبه عمد: عبارت از آلتی است که فاقد خصوصیت “برندگی” باشد، اعم از اینکه غالباً کشنده باشد و یا خیر مانند: سنگ و چوب بزرگ و ثقیل، عصا و تازیانه که میتواند هدف از بکار بردن آنها، تنبیه و تادیب باشد نه قتل.
دوم:- علمای مذهب شافعی و حنبلی میگویند:
در ابزار قتل عمد کافی است که غالبا کشنده باشد، برابر است محدد (جارحه) بوده و جسم را بشگافد و یا مثقل باشد.
آلت محدد: آنست که پوست را قطع نموده و به بدن نفوذ میکند مانند: شمشیر، نیزه، کارد، شیشه، سنگ و چوب تیز وغیره… و باید دانست که درینگونه آلات حصول گمان غالب، شرط تحقق قتل عمد قرار داده نشده است؛ بنابرین اگر نرمی گوش و یا انگشت کسی را قطع نماید که به قتل او بانجامد، جانی قصاص میشود.
آلت مثقل: آنست که برنده نبوده و جسم را نمیشگافد؛ اما اگر آلت مثقل غالباً کشنده باشد قتل ناشی از استعمال آن قتل عمد و موجب قصاص محسوب میشود.
با توجه به مطلب فوق دانسته میشود که قتل عمد وقتی تحقق میپذیرد که آلت بکار برده شده دارای کدام یکی از خصوصیات ذیل باشد:
- جارح بوده و جسم را بشگافد مانند: سلاح، شمشیر و…
- غالبا قاتله باشد مانند: سنگ و چوب بزرگ و ثقیل
- سوزن، که در مقتول فرو برده شود
- سنگ، چوب و عصای کوچک؛ با این شرط که پی درپی بلا وقفه تا هنگام مرگ به ضرب ادامه بدهد؛ زیرا درین صورت خصوصیت “غالبا کشنده بودن” را به خود میگیرد.
- آلت نادراَ کشنده، هنگامی بکار برده میشود که باعث مرگ گردد مانند حالات زیر:
- مضروب به علت بیماری و یا کودکی ضعیف باشد
- هنگام ضرب و لتُ کوب، درجه گرمی و یا سردی بیش از حد باشد
- درد ناشی از ضرب به درازا کشیده و به مرگ بانجامد
آلت قتل شبه عمد به نظر این مجموعه از فقها:
آلت قتل شبه عمد: آنست که غالباً کشنده نباشد مانند: سنگ، چوب، تازیانه و عصای کوچک، و این آلت شامل آلت سنگین که غالباً کشنده نباشد، و آلت سبک که محدد برنده نباشد، میشود.
- دیدگاه مذهب مالکی ها
در این دیدگاه ابزار قتل عمد عامتر و گستردهتر از ابزاری است که سایر مذاهب برای قتل عمد در نظر گرفته اند.
بنابرین قتل در همه موارد و حالتهای ذیل قتل عمد محسوب شده و با عث لزوم قصاص میشود:
- آلت به کاربرده شده جارح باشد مانند سلاح و شمشیر
- آلت بکار برده شده ثقیل (سنگین) باشد نه جارح مانند: سنگ و چوب بزرگ که غالبا کشنده است
- آلت بکار برده شده سبک بوده و غالبا کشنده نباشد مانند: عصا، تازیانه و سنگ کوچک، برابر است مقصود جانی از بهکار گیری آلات فوق، قتل باشد و یا خیر؛ اما با یک شرط: که فعل جانی از روی عداوت باشد نه تنبیه و تادیب.
خلاصه:
با توجه به بحث روی ابزار قتل این نتیجه بدست میآید:
- هر مذهب دارای ضابطه و معیار به خصوصی در مورد قتل عمد است.
- فقهای مذهب حنفی میگویند: شرط تحقق قتل عمد این است که آلت بکار برده شده غالباً کشنده و آماده شده برای قتل باشد.
- شافعیها و حنبلیها به “قاتله بودن آلت غالباً” اکتفا کرده و آماده بودن برای قتل را شرط تحقق قتل عمد محسوب نمیکنند.
- مالکیها در تحقق قتل عمد چیزی را در آلت به کاربرده شده شرط ننموده اند و تنها به وجود تجاوز و عداوت اکتفا کرده اند.
زیرا به دلیل اینکه قرآن مجید و احادیث صحیحه پیامبر (صلی الله علیه وسلم) در مورد تعین آلت قتل اشارهای ننموده اند و تنها به عمدی عدوانی بودن قتل اکتفا نموده و تعین ابزار قتل را به عرف عادات مردم سپرده اند.
این امر مبنی بر اساس حکمت والای ذیل است:
چنانجه شریعت اسلامی برای قتل ابزار خاصی را مد نظر قرار میداد و کیفیت ویژهای را برای بکار گیری آن بیان و تعین مینمود، آنهایکه برای جرم و قتل برنامه ریزی مینمایند برای رسیدن به هدف خویش روشها و ابزاری دیگری را غیر از آنچه شریعت اسلامی تعین کرده بود بکار میگرفتند، و به این ترتیب از مجازات رهایی مییافتند، و بدینوسیله حکمت و هدف اصلی مشروعیت قصاص که خداوند (جل جلاله) راجع به آن فرموده است [و لکم فی القصاص حیاة یا اولی الالباب لعلکم تتقون]
یعنی قصاص قاتل زمینهی امنیت جانی را برای شما فراهم مینماید، منتفی گردید.
به همین خاطر شریعت اسلامی از تعین ابزار قتل و کیفیت آن خودداری نموده و پس از مقرر نمودن صفت کلی جرم قتل یعنی عمدی دشمنی بودن آن تعین ابزار و کیفیت آنرا به عرف واگذار نموده است.
ترجیح:
گمان غالب این است که امام ابو حنیفه (رحمه الله) رای خود در این خصوص را با توجه به وضع زمان و حال بیشتر قتلهای که در عصر وی رخ داده و در شرایطی که زندگی مینمود بیان کرده است؛ زیرا ممکن است او هیچگاهی ندیده باشد که بجز بوسیله آلات برنده کسی دیگری را به قتل برساند.
باز گمان بر این است که اگر عمر او ادامه مییافت انواع دیگری از قتلها را میدید و به ابتکار جنایتکاران که بعدها ظهور کرد (مثلا با سنگ، با غرق کردن در آب وغیره… اقدام با کشتن دیگران مینمودند) اطلاع مییافت، غالبا رای خود را تغیر داده و با جمهور یکجا میشد.
از اینرو رأی جمهور در شرایط کنونی با توجه به استفادهها از روشهای گوناگون جنایتکاران راجح به نظر میرسد. (والله اعلم)