علم و دانش از منظر اسلام
علم و دانش از منظر اسلام (نوشته استاد نورالله کوثر)
علم و دانش از منظر اسلام
بدون ترديد علم و دانش، نخستين شرط حيات مادي ومعنوي يك ملت است و به همين جهت در اصطلاح نويسندگان امروز، ممالك پيشرفته از لحاظ علم و فرهنگ را با تعبير زنده نام ميبرند و گاهي در نقطه مقابل آن بعضي ملتهارا مرده وحتي وحشي ميگويند.
واضح است كه در تمام مكاتب بشري علم و علم آموزي از جايگاه ويژه اي برخوردار است آنچه از جلوههاي تمدن و ترقي در كشورهاي صنعتي و پيشرفتهي دنياي امروز به چشم مي خورد، دستآورد علم و دانش است. هرچند در مواردي، استعمارگري، چپاول، و غارت دارايي هاي كشورهاي مستعمره، نقش حياتي در به دست آوردن ثروت آنان و فقر اين كشورها دارد. با آنهم باز نمي توان نقش اساسي دانش را در پيشرفت آنان در عرصهي صنعت و تكنولوژي روز ناديده گرفت و در مقابل، متأسفانه يكي از مصايب كشورهاي فقير، فقر فرهنگي و محروميت از علم و دانش روز است كه اين محروميت تحميلي برخي ازقدرت هاي استعمارگربراین کشورها، سبب گردیده تا آنان را عقب مانده ، ناتوان وبه اصطلاح خودشان جهان سوم تلقی کنند تابتوانند ازاین ترفند نقشه های استعماری واستثماری خویش را برای بدست اوردن اهداف اقتصادی وسیاسی تطبیق نمایند.
البته ناگفته نباید گذاشت که اصطلاح( جهان سوم) بغرض عـقـب زدایی وخنثی کردن استعدادهای جوامع وکشورهای مستضعف ازطرفی برخی کشورها وقدرت های استعمارگربمیان آمده است .
بهرصورت، علم و سوادآموزي شرط اصلي توسعه است، مكتب ومد رسه علاوه بر آموزش، خواندن و نوشتن، حس كنجكاوي افراد را بيدار ميكند و او را اجباراً از محيط محدود خانواده يا قبيله بيرون ميكشد، فرد وجود دنياي متفاوت با دنياي خودش را كشف مي كند، به همين دليل ، ميتوان مكتب ومدرسه را محرك اصلي توسعه و پيشگيري از فقر و عقب ماندگي تلقي كرد.
اگر دراين كشور هاي فقير به علم وسواد (بتمام معاني آن)توام باارزشهای معنوی واخلاقی توجه جدي نشود، تلاش هاي كه براي رشد، توسعه و مبارزه با فقر انجام ميگيرد، موفق نخواهد بود، زيرا اين جوامع با گذشتهي خويش پيوند سختي دارند و رو در روي هرگونه نوآوري قرار ميگيرند.
ملتي كه از نعمت سواد و دانش محروم است، هميشه محتاج و زير دست كشور هاي قدرتمند است، پنجه هاي شوم استعمار، هميشه به اعماق جان و حيات اين ملت فرو مي رود،از رشد فكري و فرهنگي عقب زده ميشوند، كان ها و مواهب طبيعي آنها را به غارت مييبرند وآنها را فاقد قدرت علمي صحيح، در بهره برداري از آنها نگهمیدارد. و لذا است كه مي بينيم كشورهاي استعماري سعي مي كنند، مردم كشور هاي تحت استعمار را هم چنان در جهالت و بيسوادي نگهداشته و نگذارند سواد و دانش در ميان آنها همگاني گردد.
ازهمين جاست كه اسلام عزيز اين دين فطرت خواهان جامعه، ملت و حكومتي است كه از هر جهت مستقل و بينياز از بيگانگان باشد، يعني بهترين عالم ،دكتر، مهندس، داروساز، زمينشناس، و… را داشته و از مجهزترين دانشگاه و وسايل تحقيق و پيشرفت علمي و دفاعي برخوردار باشد تا بتواند در ميان رقباي فراواني كه دارند احساس سربلندي و غرور كنند و گرنه به تجربه ثا بت شده ملتي كه دست دريوزگي و نياز به سوي ملت ديگري دراز مي كند، خواه ناخواه محكوم اراده و نفوذ او خواهد بود و سرنوشت او به دست همان ملت مقتدر و بينياز تعيين خواهد شد. و حال اين كه اسلام، نمي پسندد بيگا نگان بر مسلمانان، سيطره و تسلط داشته باشند : « وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً» دنياي امروز نسبت به گذشته از جهاتي فرق كرده و از آن جمله اين كه زندگي كنوني آميخته با علم و دانش گرديده و هيچ كاري نيست مگر آنكه رمز پيروزي و كليد موفقيت آن علم و دانش است، سخن كوتاه اين كه سر نخ تمام كارها، امروز در دست علم و فرهنگ بشري است.
ازهمين جاست كه مكتب جهان شمول اسلام ، كه سراپا مکتب علم ، دانش وبینش است، كسب علم ودانش را فرض گردانیده وبشریت را بسوی آن فرا میخواند.
اسلام (اين د ين فطرت) دين عقل مندي ، خرد گرایی ودانشمندي همواره بشررا به فراگرفتن علم و دانش تشويق نموده ، بلكه آن را واجب دانسته است. اولين آياتي كه بر پيامبر اسلام(ص) نازل شد با خواندن، تعليم و تعلم آغاز گرديد. آنجا كه مي فرمايد:”اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ (1) خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ (2) اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ (3) الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ (4) عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ(5)” پيامبر گرامي اسلام(ص) فرموند: «طلب العلم فريضة علي كل مسلم» فرا گرفتن دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است. و قرآن كريم مقام بسيار ارجمند ووالاي را براي دانشمندان ايماندار قايل است، آنجايي كه مي فرمايد: « يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَات» خداوند كساني را كه ايمان آورده اند و كساني را كه علم به آنان داده شده درجات عظيمي مي بخشد. و براي اين كه مردم به اهميت و ارزش دانش، بيشتر پي ببرند و در سدد آن برآيند، از آنها مي پرسد: « هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ» آيا دانايان و نادانان برابر هستند؟
با آنكه پيامبر اسلام(ص) از لحاظ علم و دانش بر همه ء بشر ترجيح دارد، در عين حال به او دستور مي دهد: « وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا» كه از خدا درخواست فزوني دانش نمايد. و از همه بالاتر اين كه معتقد است دانش بهترين نعمت و سرمايهاي است كه نصيب افراد ميشود و هيچ سرمايهي نميتواند با آن رقابت نمايد و ميفرمايد: « وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا» به هركسي كه علم نافع دادهشد، بهطور قطع خوبي فراوان يافته است.
تأكيد و تشويق به كسب علم و دانش در اسلام تا آنجا است كه هيچ شكي نمي توان در آن نمود ، وحتي اسلام پرچمدار دانش بلکه بنيان گذاری بسیاری از علوم امروزه است که متأسفانه امتیاز آنرا دیگران بنام خود ثبت کرده اند، وامروزه اصطلاحات علمی که اکثراَ علماء اسلام واضع آن بودند بنام دیگران یاد میشود وامتیازعلمی آنرا میگیرند.
به هرصورت فريضه علم وسواد در اسلام امر بديهي است كه نمي توان ازآن انکار کرد. فقهاي اسلام اصطلاحي دارند و ميگويند وجوب علم وجوب نفسي تهيئي است، يعني وجوب علم تنها يك وجوب مقدمي، مثل همه مقدمة واجب ها كه وجوب استقلالي ندارند نيست، بلكه يك وجوب استقلالي است و در عين حال، آموختن علم از آنجهت واجب است كه به انسان آمادگي ميدهد كه ساير وظايف خود را بتواند انجام دهد. بنا برا ين، فريضة علم در اسلام به ساير فرايض و تكاليف فردي و اجتماعي بستگي دارد، هرگاه شئون حياتي مسلمين شكلي به خود گيرد كه وابستگي بيشتري به علم پيدا كند فريضة علم نيز اهميت و لزوم و توسعه و عموم بيشتري پيدا ميكند زيرا فريضة علم از هر جهت، تابع احتياج جامعه است.
درنتيجه ما براي اين كه يك جامعه و ملت سربلند، عزيز و مستقل داشته باشيم و دست دريوزگي به سوي بيگانگان دراز نكنيم و تمام نيازمنديها و تكاليف فردي و اجتماعي خود را كه بستگي به دانش و فرهنگ دارند، با سرپنجة دانش و با د ست خود، رفع كرده و انجام دهيم، بايستي براي فرا گرفتن تمام دانش هاي مفيد بشري بكوشيم و در تمامي رشته هاي علوم مورد نياز افراد متخصص و ورزيده داشته باشيم.
چه خوش گفته است علامه شرق اقبال لاهوری :
خدا آن ملتی را سروری داد که تقدرش بدست خویش بنوشت
به آن ملت سروکاری ندارد که دهقانـش برای دیگران کشــت
- (وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ)سورة الانفال أية 60
- سورة النساء أية 141
- سورة العلق أية 5-1
- التبريزي، محمدبن عبد الله الخطيب التبريز، مشكاة المصابيح ناشر: المكتب الإسلامي، بيروت طبعة: الثالثة – 1405– 1985ص 218
- سورة المجادلة اية 11
- سورة الزمرأية 9
- سورة طه أية 114
- سورة البقرة أية 269
- كوثر،مولوي نورالله، وحد ت امت اسلامي ، مجله ء پیام اخوت شماره ء( 5) سرطان 1385 ص 35